سه رنگ: آبی (۱۹۹۳)
خاطرات سوخت آدماند؛ کافیست صبحی زود، آنها را از ما بگیرند تا ما خیلی زود از پا بیفتیم. فیلم دربارهی از پا افتادن است، برای آدمی که میخواهد آزاد باشد.

سه رنگ: آبی (محصول ۱۹۹۳)
امتیاز: ۹ از ۱۰
ما آزادیم؟ سوالی بود که نوجوانی من را با خود برد. کیشلوفسکی بود که پاسخ را در جیب داشت.
آشنایی من با کیشلوفسکی میرسد به فیلمِ بلندِ «فیلمی کوتاه دربارهی عشق»، فیلمی شاعرانه راجع به اینکه ما در عشق چه میخواهیم؟
اما کیشلوفسکی برگهی آس را در سهگانهی سه رنگ: آبی، سفید و قرمز رو کرد.
«سه رنگ: آبی» دربارهی آزادیست. نماها رویاگونه از پشت شیشه و رنگِ آبیِ سراسر فیلم.
فیلم دربارهی این است که ما واقعا آزادیم؟ آزادی از چه؟
خاطرات سوخت آدماند؛ کافیست صبحی زود، آنها را از ما بگیرند تا ما خیلی زود از پا بیفتیم.
فیلم دربارهی از پا افتادن است، برای آدمی که میخواهد آزاد باشد. «شاید بگویید من میخواهم آزاد باشم. اما خاطرات، احساسات و خواستهها وجود دارند، بدون آنها ما هیچکاری نمیتوانیم انجام دهیم. این به صورت خودکار یعنی: ما آزاد نیستیم. در واقع ما زندانیان احساساتمان هستیم.» کریستف کیشلوفسکی.
پ.ن: سه رنگ را کیشلوفسکی به سفارش دولت فرانسه ساخت. در پرچم فرانسه، آبی نماد آزادی، سفید یعنی برابری و قرمز به معنای برادریست. این سه گانه راجع به اینهاست.