داستان اسباببازی ۳ (۲۰۱۰)
اینبار بر عکس دو قسمت قبلی، که ماجرا بین رابطهی اینها با اندیست، قسمت سوم دربارهی خودشان است. فکر کردن به بودنشان و دلیل این بودن.

داستان اسباببازی ۳ (محصول ۲۰۱۰)
امتیاز: ۱۰ از ۱۰
از اولینبار که داستان اسباببازی ۳ را دیدم، تا امروز، هر بار بعد از پایان، حسی جادویی، شخصی و بینهایت غیرقابل گفتوگو در من ایجاد شده.
قسمت سوم داستان اسباببازی، مسیری متفاوت دارد. اینبار بر عکس دو قسمت قبلی، که ماجرا بین رابطهی اینها با اندیست، قسمت سوم دربارهی خودشان است. فکر کردن به بودنشان و دلیل این بودن. اسباببازیهایی که به هستیشان فکر میکنند؛ برای لحظاتی، جدای از صاحبانشان.
همان فکری که ما آدمها را جلو میبرد و پایهی خودآگاهی در نسل بشر است.
عجیب اینکه همهی اینها شاعرانه، خیالپردازانه و بیاندازه ساده است.
هر بار بعد از تماشا، به اسباببازیهایمان نگاه میکنیم. در اعماق منتظر برای بیدار شدنشان، با اینکه میدانیم چه محال.
نمیتوانیم این اثر درخشان جهان سینما را ببینیم و دلمان برای وودی و باز تنگ نشود.
سربازها و دایناسورهای خسته و دوستداشتنیمان.
داستان اسباببازی، دربارهی فکر کردن به زندگیهاییست که جلوی چشممان نیستند. دوستمان دارند و ما نمیفهمیم. دربارهی دیدن انسانیت است. عشقِ پشتِ صورتهای سرد و بیحرکت.
دربارهی بالغ شدن هم هست. نوبت سرد شدن قلبهای ما. عروسکی شدن قلبهایمان. درحالی که عروسکهایمان قلبهایی انسانی دارند.
چه خوشبختاند کودکانی که با این سری کودکی را گذراندند.