مهربان بودن که خجالت ندارد. (پلیلیست جمعهها ۱۲)
در این پلیلیست بخشهایی از کتاب شیاطین نوشتهی داستایوفسکی را میخوانیم. کتابی که هر بار مو بر تنم سیخ میکند؛ دربارهی ملتی بیمار است و آرزوهای بیمارگونه. دربارهی رها بودن در تاریکی است. پلیلیست این جمعه برای من حاوی دلتنگی بسیار است برای لحظاتی که دیگر ندارمشان.

در این پلیلیست بخشهایی از کتاب شیاطین نوشتهی داستایوفسکی را میخوانیم. کتابی که هر بار مو بر تنم سیخ میکند؛ دربارهی ملتی بیمار است و آرزوهای بیمارگونه. دربارهی رها بودن در تاریکی است. پلیلیست این جمعه برای من حاوی دلتنگی بسیار است برای لحظاتی که دیگر ندارمشان.
طوری که گفتی سطر سطر چیزی را بخواند و در عین حال همچنان با نگاهی تهدیدآمیز چشم به ستاوروگین دوخته، گفت: «هیچ ملتی تاکنون بنا به اصول علمی، یعنی خرد بنیاد، نظم نیافته است. هرگز حتی یک نمونه وجود نداشته است، مگر شاید به قدر لحظهای و از سر نادانی. سوسیالیسم، بنا به اصولش با ایمان به خدا ناسازگار است. زیرا به اعتبار بیانیهاش، از همان اولین سطر، اعلام میکند که نظامی خدا ستیز است و فقط بر اساس اصول علمی و بر بنیاد خرد قوام میگیرد و سازمان مییابد. خردمندی و علم در زندگی ملتها همیشه، از آغاز زمان، و حتی امروز، وظیفهای درجه دوم ایفا کرده و خدمتگزار بودهاند و تا ابد نیز جز این نخواهد بود. ملت ها توسط نیروی دیگری گرد می آیند و قوام می گیرند و تحول می یابند که حاکم است و مستبد با منشأیی نامعلوم و نامفهوم. نیروی عطشی سیراب ناشدنی به رسیدن به غایت، که غایت را اما انکار می کند. نیرویی است پیوسته در کار و خستگی ناپذیر که بر وجود خود تأکید می کند و نیستی را انکار. چنانکه در کتاب مقدس آمده است جانِ جان است و «رودهای آب حیات» که مکاشفه یوحنا خشکی آن را به ما هشدار می دهد. فیلسوفان آن را اساس زیبایی می شمارند و بنیاد اخلاق را بر آن متکی می دانند و من آن را به ساده ترین بیان «سلوک در راه خدا» می خوانم. در هر جنبشی نزد هر ملتی و در هر دوره ای از موجودیت آن ملت هدف تنها و تنها تلاش در جستجوی خداست، خدای آن ملت، که خاص اوست، و ایمان به آن همچون به حقیقت یگانه. خدای هر ملت شخصیت همنهاد آن ملت است، همنهادی که تمام افراد آن ملت و سراسر تاریخ آن را در بر میگیرد. هرگز دیده نشده است که همه ملتها، یا بسیاری از آنها خدایی یگانه را به اشتراک بپرستند، به عکس همیشه هر ملتی خدای خاص خود را ستایش کرده است. شروع اشتراک خدایان نزد ملتها نشان انحطاط و نابودی آنهاست. هرگاه چند ملت خدایان مشترک داشته باشند ایمان آنهابه خدایانشان همراه با خود ملتها از میان میرود. هر قدر ملتی نیرومندتر باشد خدایش خاصتر است. هرگز ملتی نبوده است که آیینی نداشته باشد، یعنی مفاهیم خوبی و بدی را از هم تمیز نداده باشد. یعنی هر ملتی مفاهیم خاص خود را برای نیکی و بدی دارد. هرگاه مفاهیم خوبی و بدی به مرور نزد ملتهای بسیار شبیه شوند آن ملتها رو به انحطاط میگذارند و وجه تمایز میان خوبی و بدی نیز رفته رفته محو میشود و از میان میرود.
-شیاطین، نوشتهی فئودور داستایوفسکی، ترجمهی سروش حبیبی
عنوان هم از شیاطین است.