Can U Can a Can
به راستی چه سرّی در این شعر نهفته است که در عین بیمعنی بودن تا این حد دوام داشته است. و اگر معنی دارد، آن چیست که با هیچ معیاری به دست نمیآید و این یگانه خاصیّت زبان چیست که معنادارها را به فراموشی میسپارد و بیمعنیها را پاسداری میکند؟

«آنا مانا تینا، سفر کاتینا؛آنا مانا هُد، شما هستید گُرگ.»
همهی ما این شعر را در دوران کودکی شنیدهایم. به راستی چه سرّی در این شعر نهفته است که در عین بیمعنی بودن تا این حد دوام داشته است. و اگر معنی دارد، آن چیست که با هیچ معیاری به دست نمیآید و این یگانه خاصیّت زبان چیست که معنادارها را به فراموشی میسپارد و بیمعنیها را پاسداری میکند؟ عمران صالحی سالها پیش، این دست اشعار را شناخته بود، و شعری در این وادی سرود که:
«تنها با دریچه وقتی میافتی از طول، صدایت هم از طول، میآید.»
فرانسویها هم شعری از این دست دارند. که برای آشنایی با آوای وحشتناکش، اول اصل آن را در زیر میآورم.
Si six cents
couteaux-scies
scient
en six, six cent six saucisses
la cuisine est sale
ترجمه تحتالفظیاش هم میشود:
ششصد چاقو،
ارّه ارّه میکنند،
ششبار با دستگاه برش،
ششصد سوسیس را؛
و آشپزخانه کثیف است.
یکی از آسیبهای ترجمه شعر این است که یا میشود مفهوم را رساند، یا ریتم موزیکالش را. و در نهایت مترجم مجبور است یکی از آنها را فدا کند. اما با اندکی تغییر میشود:
چاقو یک، چاقو دو، چاقو سه… چاقو شیش،
چاقو صدتا به صدتا.
چاقو ارّه به ارّه،
چاقو سوسیس بُرّنده،
چاقو چرا نمیخنده؟
پیف ف ف ف ف؛